به دست باد ژرژر شد گل امید بعذ از تو
ببین گلدان خلی ماند و تردید بعد از تو
تمام چشمه ها دنبال چشمان تو می گردند
گل سرخی میان سینه ام پوسید بعد از تو
شب و روزی که نامش زندگانی بود باور کن
چو پیچک بر نخی از شعله ها پیچید بعد از تو
درختی زرد شد آتش گرفت و دود تلخش را
نسیمی در گلوی آسمان پیچید بعد از تو
تماشا می کنم در کوچه ی تنگ غروب ای دوست
که پرپر می شود هر روز یک خورشید بعد از تو
نگار یک لب غمگین گذشت از گونه ی سرخم
دلم جام رهایی را چو گل بوسید بعد از تو