پاییز آمدست که خود را ببارمت
پاییز لفظ دیگر"من دوست دارمت"
بر باد می دهم همه بود خویش را
یعنی ترا... به دست خود می سپارمت!
باران بشو، ببار به کاغذ،سخن بگو
وقتی که در میان خود می فشارمت
پایان تو رسیده گل کاغذی من
حتی اگر که خاک شود تا بکارمت
اصرار می کنی که مرا زود تر بگو
گاهی چنان سریع که جا می گذارمت
پاییز من، عزیز غمانگیز برگریز
یک روز میرسم و تو را می بهارمت
از شعر طنز من که بهتر نیست که که که که که که که.....
می که آرمت ....