به دست باد ژرژر شد گل امید بعذ از تو
ببین گلدان خلی ماند و تردید بعد از تو
تمام چشمه ها دنبال چشمان تو می گردند
گل سرخی میان سینه ام پوسید بعد از تو
شب و روزی که نامش زندگانی بود باور کن
چو پیچک بر نخی از شعله ها پیچید بعد از تو
درختی زرد شد آتش گرفت و دود تلخش را
نسیمی در گلوی آسمان پیچید بعد از تو
تماشا می کنم در کوچه ی تنگ غروب ای دوست
که پرپر می شود هر روز یک خورشید بعد از تو
نگار یک لب غمگین گذشت از گونه ی سرخم
دلم جام رهایی را چو گل بوسید بعد از تو
ببین به دست باد پرپر شد گل آمید بعد از تو
ناقلا شعرایی که واست میگم میزنی تو وبلاگ؟
بزن بی خی
یا علی