ققنوس بی آشیانه ام

نقطه. و خسته از غزل و هر ترانه‌ام

از عشق، از تو، از تو و از این زمانه‌ام

از تو که عاشقانه مرا زخم می‌زنی

از تو عزیز من! گل من! نور خانه‌ام!

این منصفانه نیست مرا ترک می‌کنی

یک عمر سر گذاشته‌ای روی شانه‌ام

حوای من نترس! من ابلیس نیستم

هر چند گر گرفته از آتش زبانه‌ام

این دشنه، این گلوی من و... راحتم بکن

من زخم زخم- زخمی صد تازیانه‌ام

آری ببین چگونه به رقص آمده عزیز

ققنوس قلب کوچک بی‌آشیانه‌ام

آتش بیار! قصه‌ی من را تمام کن

عمری در انتظار همین یک بهانه‌ام

آتش بیار! دفتر شعرم تمام شد

حتی همین... همین غزل عاشقانه‌ام...

نظرات 1 + ارسال نظر
نی چهارشنبه 11 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 10:37 ق.ظ http://alef-laam-mim.blogfa

سلام خیلی قشنگ بوود
ولی بازم من باید بگم که شعرش ماله خودشه آره دیگه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد